جدول جو
جدول جو

معنی حالا من - جستجوی لغت در جدول جو

حالا من
به حال آمدن، فربه و تندرست شدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لِ مِ)
برادر زن پادشاه آسور که در قیام آرباکس بآسور سپاه به او سپرده شد. (ایران باستان ص 211)
لغت نامه دهخدا
(اَ مِ)
دهی است از دهستان کتول بخش علی آباد شهرستان گرگان واقع در 4 هزارگزی علی آباد و 2 هزارگزی شوسۀ گرگان به گنبد. در دامنه واقع و هوای آن معتدل و مرطوب و مالاریائی است و 235 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه کفتگیری و چشمه سار، محصول آن برنج، غلات، توتون سیگار، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان مختصر کرباس و پارچه بافی است. زیارتگاهی دردهکده موجود است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
مرغی است که آنرا بعربی عقاب گویند. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
لقب ابوعبداﷲ احمد بن محمد بن اسحاق بن ابراهیم همدانی، معروف به ابن فقیه، رجوع به احمد بن محمد بن اسحاق و به ابن الفقیه در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مال من
تصویر مال من
منیک
فرهنگ لغت هوشیار
روستایی در چهارکیلومتری جنوب باختری شهرستان کتول
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی در نوزده کیلومتری جنوب باختری شهرستان علی آبادکتول
فرهنگ گویش مازندرانی